کورش عزيزمکورش عزيزم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره
پيوند مامان و باباپيوند مامان و بابا، تا این لحظه: 23 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

کورش عزیز مامان و بابا

روز اول مهدکودک باحضور مامان

سلا م گل پسرم امروز 31 اردیبهشت با هم ساعت 9:30 به مهد رفتیم. صبح که بیدارت کردم خدا رو شکر بداخلاق نشدی ویک جمله جالب گفتی: "مامان من برم ساحل دریاشون شلوارمو در میاری".  منظورت به شن بازی تو مهدکودک بود فکر کردی هر جا شن و شن بازی باشه ساحل دریاست. قربونت برم . امروز بیشتر شن بازی کردی و گفتی توی کلاس نمی خواهی بری.  ولی فکر کنم کلاس هم به زودی بری . مدیر مهدتون کامل به انگلیسی مسلط هست و با لهجه خوبی صحبت می کنن ظاهرا کلاسهای زبان مهد را خودشون تدریس می کنن.  امروز خانم مدیر به من گفت روز شنبه ساعت 9 کورش را بیار و خودت برو 11:30 بیا دنبالش امیدوارم عکس العملت خوب و منطقی باشه مثل همیشه . ...
31 ارديبهشت 1393

انتخاب مهد کودک

سلام عزیزم از ابتدای این هفته ما مشغول بازدید از مهد کودک های اطرافمان بودیم من از قبل کلی تو اینترنت سرچ کرده بودم و راه رشد را رزرو کردیم که باید فعلا توی نوبت باشیم. از مهدهایی که بازدید کردیم از یکی بیشتر خوشمان آمد و امروز پیش ثبت نام کردیم و فردا قراره ساعت 9:30 بریم تا ساعتی شما اونجا باشید( البته با حضور من). امیدوارم از مهد خوشت بیاد و لذت ببری. امروز که با مربیت رفتی و با خانم خدمه اونجا دستشویی هم رفتی. مهدکودکت یک برنامه از کارهای روزهای هفته و برنامه ناهار را به ما داده. احتمالا در گروه 3 تا 4 سال قرار می گیری که زبان انگلیسی بیشتر کار می کنن. در پست های بعد بیشتر در مورد مهدت توضیح می دم.   ...
30 ارديبهشت 1393

عکس های رامسر

کورش و هانی عزیز تله کابین رامسر اولین تجربه شهربازی       پارسال بهار حاضر نبودی سرسره هم سوار شی که من نگران بودم کم جرات باشی اما امسال حسابی راه افتادی . عاشق این ماشین بازی شده بودی که متاسفانه از دستگاهشون دود زد بیرون و تعطیلش کردن. پارک جنگلی صفارود تو جاده جواهرده   ...
26 ارديبهشت 1393

سفر به رامسر

سلام گلم ما با خاله پروانه و هانی و حسین آقا روزهای 9 تا 12 اردیبهشت به رامسر سفر کردیم. سفر خیلی خوبی بود خیلی به شما خوش گذشت و تجربه های جدیدی کسب کردی. بابایی از طرف محل کارش مهمانسرا رزرو کرده بود مهمانسرا کنار شهربازی رامسر و روبروی تلکابین قرار داره و از این لحاظ به راحتی از این مجموعه ها استفاده کردیم. قبلا تلکابین توچال سوار شده بودی ولی خیلی کوچیک بودی و باز برات یک تجربه جدید بود. شهربازی هم تا به حال نرفته بودی که برای اولین بار شهربازی داخل شهر رامسر سوار شدی خیلی خوشت امد ولی بارون گرفت بر گشتیم ولی دوباره شهربازی کنار مهمانسرا که وسیله هاش بهتر بود رفتیم و سه تا وسیله سوار شدی باز هم می خواستی ماشین سوار شی که خر...
25 ارديبهشت 1393

عکس هایی از کورش

28 اسفند کورش توی ماشین پسر گلم تو راه گلپایگان روز 29 اسفند 14 فروردین شهمیرزاد روز 22 فروردین وقتی برای سال بابای بابا گلپایگان رفته بودیم تو باغچه کلی بیل زدی و با شلنگ آب بازی کردی  26 فروردین تولد شهناز خانم خواهر مهناز خانم ( خانم عمو رضا) بخاطر اینکه خیلی تو رو دوست دارن کیک عروسکی خریده بودن که تو لذت ببری چند بار شمع ها رو روشن کردن شما فوت کردید. 3 اردیبهشت پس از رفتن به آرایشگاه کورش امروز 6:30 صبح 7 اردیبهشت کورش با پیانوی لیلا خانم همسایه ما 7 اردیبهشت     ...
7 ارديبهشت 1393

آموزش رفتن به دستشویی3

گل عزیزم سلام امروز یک هفته از شروع آموزش گذشته و موفقیت هایی کسب کردیم . گاهی اوقات خودت می گی جیش دارم و اگر نگی من از روی ساعت می برمت. ولی شماره 2 که تا 3سالگی قابل کنترل نیست.در این مدت فرش مامان بزرگ را آبیاری کردی و خونه خودمون روی سنگ جیش کردی. عزیزم بابا برات جایزه رفتن به دستشویی اسکوتر خریده و هر بار هم که اطلاع می دی یک جایزه کوچک بهت می دیم مثل فشفشه یا بستنی زمستونی یا پاستیل یا .....   ...
7 ارديبهشت 1393

آموزش رفتن به دستشویی2

گل پسرم سلام در ادامه پروسه گرفتن از پوشک روز دوم خیلی خوب بودی 2 تا پوشک شورتی  بخاطر شماره 2 دور انداختیم ولی روز سوم(دیروز) از صبح اخلاقت خوب نبود و کم خوابی داشتی 5 تا پوشک شورتی دور انداختیم و 2 تا پد قابل شستشو شورت تمرینی و شورت عینکی همه روانه شستن شد تازه انقدر هم دستشویی رفته بودیم که شب من هلاک شده بودم خودت هم گفتی شورت تمرینی ( منطورت پوشک شورتیه) پام کن توش جیش کنم. امروز روز چهارم هنوز بیدار نشدی امیدوار موفقیت امیز باشه. ...
2 ارديبهشت 1393

آموزش رفتن به دستشویی

عزیزم سلام امروز 30 فروردین بصورت جدی از صبح گرفتن از پوشک را شروع کردیم اما با پوشک شورتی چون جرات ندارم پوشکتو در بیارم و همه جا را برام آبیاری کنی. 3 تا شورت (پوشک شورتی) از صبح دور انداختیم اما بازم خوبه چون حداقل به مرحله ای رسیدیم که حاضری این به اصطلاح شورت را پات کنی چون صبح می گفتی پوشک . بعدازظهر هم بعد از خواب ناراحتی می کردی که جیش نکنی اولش کلی نازتو کشیدم بعدش با عصبانیت( متاسفم اما به نظرم دیگه خیلی هم میدون دادن خوب نیست ) بهت گفتم بیا پوشک ببندم برو تو اتاق جیش کن پوشکو پات کردم شروع به گریه کردی گفتی در بیار و خودت همکاری کردی و بالاخره جیش کردی. امیدوارم یاد بگیری تا 3 روز آینده اطلاع بدی که جیش دار...
31 فروردين 1393
1